جایگاه نان در اسلام
اهمیت گندم، آن چنان واضح است که آدمی را از پرداختن به آن بی نیاز می سازد. اگر در تاریخ می خوانیم که فلان حاکم و یا فلان حکیم، مردم را به ذخیره گندم برای مبارزه با قحطی ها و خشکسالی ها توصیه می کند و اگر یکی از دلایل نجات حضرت یوسف(ع) از زندان و وزیر شدن او، تدبیر خاص وی درباره ذخیره گندم بود، همگی بر اهمیت ویژه و حیاتی این محصول اشاره دارد.
نان، بخش عمده ای از انرژی، پروتئین، مواد معدنی از جمله آهن و کلسیم و برخی از ویتامین ها همچون تیامین۱ و نیاسین۲ مورد نیاز روزانه ما را تأمین می نماید که نسبت به قیمت و وزن در مقایسه با سایر مواد غذایی همچون گوشت و شیر بیشترین ارزش غذایی را داراست.
این ماده حیاتی نه فقط در اسلام بلکه در میان تمامی جوامع بشری از قداست خاص برخوردار است.
در این میان دین مبین اسلام، سفارش بسیاری درباره نان کرده و اهمیت فوق العاده ای برای آن قائل شده است.
رسول خدا(ص) می فرماید: بارک لنا فی الخبز و لاتفرق بیننا و بینه؛۳ خدایا! به نان ما برکت بده و میان ما و آن جدایی میفکن.
آن بزرگوار نان را دارای خیر و برکت دانسته، می فرماید: نان دارای برکت است. خدای بزرگ برای (به دست آمدن) آن، از آسمان باران پربار می فرستد، و کشتزار را می رویاند. و با نان (ماده غذایی) است که نماز می خوانید، و با نان روزه می گیرند، و با نان به حج خانه خدا می روید.
امیرمؤمنان نیز می فرماید: اکرموا الخبز فان الله عزوجل انزله من برکات السماء و اخرجه من برکات الارض؛ نان را اکرام کنید و بزرگ بشمارید. همانا خداوند عزیز و جلیل، برای آن، برکات آسمان را نازل کرد و برکات زمین را خارج نمود.
گندم در کشور ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست. در تاریخ کهن این سرزمین، وفور و یا کمبود مواد غذایی گندم، نقش تعیین کننده ای در شرایط سیاسی کشور داشته است. کشور ما از لحاظ مصرف سرانه نان، یکی از پرمصرف ترین کشورهای جهان است. متأسفانه ارزان بودن و از بین رفتن فرهنگ مصرف اسلامی و گسترش روحیه مصرف گرایی و اسراف و تبذیر، موجب شده است مصرف نان در ایران روز به روز زیادتر گردد.
طبق برخی آمارها دور ریز نان در کشور ما بسیار زیاد است به گونه ای که صدها نفر در امر خرید و فروش نان خشک اشتغال دارند. حال که پس از سالها تلاش و کوشش و سرمایه گزاری، کشور ما در عرصه گندم همانند بسیاری دیگر از محصولات کشاورزی به خودکفایی رسیده است، سزاوار نیست به خاطر کیفیت نامطلوب نان و عدم توجه به مصرف صحیح آن باز هم واردات داشته باشیم! با کمال تأسف سالانه ۱۵۰هزار تن نان به ارزش تقریبی ۱۰میلیارد تومان تنها در تهران دور ریخته می شود که با احتساب اسراف نان در سایر شهرهای کشور، سالانه بیش از ۶۰۰هزار تن نان خشک به ارزش تقریبی ۴۰میلیارد تومان دور ریخته می شود۶. نکته دیگر آن که ضایعات نان منحصر به خود نان نمی شود بلکه ضایعات آرد و دانه گندم (آردهایی که به درستی نگهداری نشده اند، گندمهایی که در جابجایی و حمل و نقل از بین می روند یا در سیلوها فاسد شده اند و…) را نیز باید به چرخه ضایعات نان افزود. همه ساله اخبار و آماری راجع به ضایعات نان، در جراید تخصصی و عمومی منتشر می شود؛ حتی اگر بخشی از آن چه در آمارها آمده است واقعیت داشته باشد، نمی توان این مسئله را نادیده گرفت و برنامه ای اساسی برای حل آن طراحی نکرد!
بنابراین شایسته است که مسئولان در سیاست گزاری های خود، کیفیت نان را مورد توجه قرار داده و مسئولین رسانه های عمومی اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات، مردم را به پرهیز از اسراف و مصرف صحیح نان تشویق کنند. روحانیان و مبلغان نیز وظیفه دارند علاوه بر ارشاد مردم درباره عواقب اسراف، به نقش و اهمیت این ماده غذایی از دیدگاه اسلام، اشاره نمایند و سفارش ائمه دراین باره را مورد تاکید قرار دهند.
- اهمیت نان
از آنجایی که دین مبین اسلام به معاش انسان توجه خاصی دارد، برای تامین نیازمندی های او برنامه ریزی کرده است؛ چنانچه مال را مایه قوام و تداوم زندگی، و نان را از اسباب برپاداشتن نماز، روزه، حج و دیگر واجبات دانسته است.
رسول خدا در بیانی می فرماید: فلولا الخبز ما صلینا ولا صمناولا ادینا فرائض ربنا عز و جل. ۷ اگر نان نبود، نه نماز می خواندیم و نه روزه می گرفتیم و نه واجبات پروردگار بزرگ را ادا می کردیم.
به این معنا که در اثر نان، قوای لازم بدن برای عبادت و پرستش خداوند حاصل می شود و بدون آن ضعف و سستی بر بدن چیره می شود.
و در جایی دیگر می فرماید: و به (الخبز) حججتم بیت ربکم. با (استفاده) از نان است که می توانید به زیارت خانه خدا بروید.
بررسی سیره و سخنان معصومین بیانگر آن است که نان سرچشمه زندگی انسان و تامین کننده ساختمان وجودی او است و این بیانات از اهمیت خاص نان در زندگی انسانها حکایت دارد که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می گردد.
۱) سرچشمه زندگی
امام صادق به یکی از اصحاب خود می فرماید: و اعلم یا مفصل ان رأس معاش الانسان و حیاته الخبز و الماء. ای مفضل؛ بدان که سرچشمه زندگی و معاش انسان، نان است و آب. این سخن تاکیدی بر این حقیقت است که اگر نان نباشد، زندگی انسان از جریان افتاده و زندگی را با مخاطره مواجه می سازد به همین خاطر است که حضرت یوسف برای گذران دوران قحطی فقط به ذخیره سازی گندم پرداخت.
۲) بهترین طعام
در سخنان گهربار امامان معصوم؛ نان بهترین طعام معرفی شده است. رسول خدا(ص) فرمود: خیر طعامکم الخبز و خیر فاکهتکم العنب. بهترین خوراکتان نان و بهترین میوه تان انگور است. پس از قرن ها از این سخن شریف، پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که نان بخش عمده ای از انرژی، پروتئین، موادمعدنی از جمله آهن و کلسیم و برخی از ویتامین ها مورد نیاز روزانه ما را تامین می نماید.
۳) ساختمان بدن و نان
ساختمان وجودی انسان به گونه ای است که بدون خوردن نان با مشکل مواجه می شود، چنانکه در روایتی از حضرت علی(ع) است که درباره دعای حضرت موسی که عرض کرد: (رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر)؛ «پروردگارا! هرچه به من از نیکی عطا کنی، نیازمندم» می فرماید: به خدا سوگند! موسی(ع) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد، چیز دیگری نخواست. ۱۲ امام ششم(ع) نیز در تبیین ساختمان وجودی بدن می فرماید: انما بنی الجسد علی الخبز؛ تن آدمی بر نان بنا شده است.
۴) نان عامل شکوفایی و رشد
چنانچه ذکر شد، اولیای بزرگوار اسلام برای این نعمت الهی، احترام ویژه ای قائل بوده اند؛ چرا که نان برای لذت بردن و پر خوردن نیست؛ بلکه عاملی برای توان یابی و عمل و نشاط و کوشش در میدان های زندگی و تکالیف شرعی است. به تعبیر دیگر، نان عاملی برای رشد و نمو، و عاملی مهم برای تلاش انسان در زندگی است. چنانکه در برخی کلمات معصومین(ع) بسیاری از واجبات همچون نماز و روزه، حج و جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای عدالت و مبارزه با ظلم بواسطه قوتی است که انسان از نان کسب می نماید. بر این اساس می توان دستگیری از بیچارگان و زدودن اندوه از دلهای تیره بختان، دانش و پیشرفت، هنر و ادب، سلوک و اخلاق، معرفت خدای متعال و صعود به سوی او، اشاعه خیرات و پرداختن به کارهای نیک و شایسته، یاری کردن دین و رفتن به جنگ و جهاد، در راه خدا سلاح به دست گرفتن، شهادت، رستگار شدن و ملاقات خداوند متعال و… را نیز برخاسته از نان دانسته اند چرا که نان عامل قوت بدن و قدرت بر انجام کارها است.
رسول خدا(ص) به عده ای از همراهانش فرمود: «دانیال پیامبر؛ روزی با دادن قرص نانی به صاحب یک کشتی از او خواست تا او را سوار کشتی کند؛ اما صاحب کشتی، آن را پرتاب کرد و گفت: «نان به چه کار من می آید؟ نان آن قدر فراوان است که زیر پا لگدمال می شود.» وقتی دانیال، این امر را مشاهده کرد، به آسمان دست بلند کرد و گفت: «خدایا! نان را گرامی بدار. دیدی که این بنده با نان چه کرد؟» خداوند بر اثر این دعا به آسمان فرمان داد که باران نبارد و به زمین وحی کرد که مانند سفال خشکیده شود. در نتیجه، قحطی فرا رسید تا آنجا که مردم به جان یکدیگر افتادند تا همدیگر را بخورند… دانیال با دیدن این ماجرا دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوند! فضل و رحمت خود را به ما باز گردان و بی گناهان و کودکان را به گناه صاحب آن کشتی و بی حرمتی او به نعمت خود، عذاب مکن.
۵) توجه به چگونگی تهیه نان
آنچه قابل تامل است، دقت در عوامل طبیعی و غیرطبیعی برای به دست آوردن نان است. هزاران دست به صورت مستقیم و غیرمستقیم در تولید گندم و تهیه نان دخالت دارند. از کارگران ذوب آهن، معادن آهن و ذغال سنگ که قطعات آهنی مورد نیاز تراکتور و کامیون را می سازند و نیز کارگران تراکتورسازی، کشتی سازی و بندر گرفته تا مهندسان شیمی، فیزیولوژی، ژنتیک گیاهی، کشاورزی (اعم از زراعت، اصلاح نباتات، خاک شناس و غیره)، از رانندگان کامیون گرفته تا کارگران سیلوها و نانوایی ها و سرانجام، از کشاورزان گرفته تا کارمندان وزارت کشاورزی و…، همه و همه در تولید گندم و پخت نان دخالت دارند. رسول اکرم(ص) فرمود: اکرموا الخبز فانه قد عمل فیه ما بین العرش الی الارض و ما فیها من کثیر من خلقه؛ نان را ]که فرآورده کشاورزی است[، عزیز دارید؛ چه آنکه عوامل آسمانی و زمینی و بسیاری از آفریده های الهی در ایجاد آن مؤثر بوده اند.
به قول سعدی
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
احترام نان
سیری در تاریخ نشان می دهد که نان نه تنها در اسلام بلکه در ادیان گذشته نیز مورد توجه و عنایت خاص بوده است. جایگاه و اهمیت نان در دین اسلام تا به آن جاست که اهل بیت(ع) بر احترام این ماده غذایی سفارش بسیاری نموده اند و از هرگونه عملی که موجب بی احترامی به آن شود، منع نموده اند چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: اذا اردت أن تاکل الخبزفضع السفره و اذکر اسم الله و کل؛ ۷۱ زمانی که می خواهید نان بخورید سفره پهن نمایید و با نام خدا شروع به خوردن نمایید. ذکر این نکته ضروری است که پهن نمودن سفره هنگام غذا خوردن از جمله آدابی است که مورد تأکید اولیای گرامی اسلام قرار گرفته است. این توجه و اهمیت تا به آن حد است که سفارش کرده اند زمانی که مسافرت می روید سفره ای همراه خویش بردارید. ۱۸ این عنایت ویژه به خاطر احترام طعام و نعمتی است که درون سفره قرارمی گیرد. در روایت است که رسول خدا(ص) هنگام غذا خوردن برسر سفره می نشست، و می فرمود: خمس لاادعهن حتی الممات الا کل علی الحضیض مع العبید؛ ۲۰ پنج چیز را تا زمان مردن رها نمی کنم؛ یکی از آنها غذا خوردن برروی زمین است.
زیباتر آنکه رسول خدا (ص) همیشه درکنار سفره همانند بندگان دو زانو می نشست و گاه مورد اعتراض دیگران قرار می گرفت. چنان که زنی، آن بزرگوار را درحال غذا خوردن مشاهده نمود. به آن حضرت ]به اعتراض[ عرض کرد: ای پیغمبر خدا (ص) تو همانند بندگان غذا می خوری و چون بندگان می نشینی؟ رسول خدا(ص) به آن زن فرمود: وای بر تو بنده ای از من بنده تر است؟ مروری بر سیره ائمه معصومین (ع) نشانگر آنست که علاوه بر احترامی که آن بزرگواران برای نان قائل بوده اند، دیگران را نیز به این امر سفارش می نموده اند که به چند نمونه اشاره می شود:
۱) پایمال نشدن
امام صادق (ع) می فرماید: رسول خدا(ص) نزد عایشه رفت وتکه نانی دید که نزدیک بود زیر پای آن حضرت بماند. حضرت آن را برداشت و خورد و سپس فرمود: یا حمیراء اکرمی جوار نعمه الله علیک؛ ای حمیرا؟ نعمت خدا را خوش همسایه باش.
۲) نگذاشتن چیزی روی نان
یکی از اصحاب امام کاظم (ع) نقل می کند که صبحانه ای را درخدمت حضرت بودم. دراین هنگام کاسه ای آوردند که زیر آن نان بود، فرمود: اکرموا الخبز ان یکون تحتها وقال لی مر الغلام ان یخرج الرغیف من تحت القصعه ؛ نان را گرامی تر از آن بدارید که زیر کاسه باشد و به من فرمود: به غلام بگو تکه نان را از زیرکاسه بردارد. در روایت دیگر نیز می خوانیم که امام صادق (ع) از اینکه تکه نان را زیرکاسه بگذارند نهی می نمود.
۳) نبریدن نان با چاقو
امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا(ص) می فرماید: لاتقطعوا الخبز بالسکین ولکن اکسروه بالید؛ نان را با کارد نبرید و با دست تکه کنید.
۴) برکت درهر لقمه نان
دین مبین اسلام برای خورده های نان نیز احترام خاصی قائل شده است چرا که از منظر اسلام خداوند متعال درجزء جزء این ماده حیاتی برکت قرار داده است. رسول خدا (ص) فرمود: صغروا رغفانکم فانه مع کل رغیف برکه؛ ۷۲ تکه های نانتان را کوچک بگیرید که با هر تکه نانی، برکتی جداگانه است.
۵) شروع غذا با آمدن نان
امیرمؤمنان(ع) می فرماید: اکرموا الخبر فان الله عز و جل انزل له برکات السماء؛ نان را گرامی بدارید که خداوند عزوجل برکات آسمان را برای آن فرستاده است، پرسیده شد: گرامی داشتن نان چیست؟ فرمود: اذا حضر لم ینتظر به غیره؛وقتی (نان) ]بر سفره[ حاضر شد به انتظار چیز دیگری نباشید (و به آن، به چشم بی اعتنایی ننگرید).
۶) ارزش خرده های نان
در اسلام ، ارزش این نعمت الهی به قدری است که حتی ریزه های آن نیز قابل احترام است. بزرگ ترها از دوران های گذشته به فرزندان یاد می دادند که اگر خرده نانی در مسیر راه دیدند، حتماً بردارند و اگر تمیز بود برای احترام، آن را بخورند وگرنه در کناری بگذارند تا پایمال نشود.
این سفارش ریشه در دستورات اسلامی دارد؛ چنان که رسول مکرم اسلام می فرماید: من وجد کسره او تمره فاکلها لم یفارق جوفه حتی یغفر الله له؛ ۲۹ هر که تکه ای از نان یا خرما بیابد و آن را بخورد از درونش جدا نشود تا خدای او را بیامرزد.
امیرمؤمنان(ع) می فرماید: کلوا ما یسقط من الخوان فانه شفاء من کل داء باذن الله لمن اراد ان یستشفی به؛آنچه را که از سفره و یا ظرف غذا افتاده و ریخته است بخورید؛ زیرا آن، به اذن خداوند برای کسی که به قصد شفا یافتن بخورد، وسیله شفا از هر درد و بیماری است.
چنانکه در روایت نیز اشاره شده است احترام نعمت های الهی درون سفره باعث می شود خداوند متعال به انسان عنایت ویژه نموده و شفا و سلامتی را در آن خرده های نان و غذای درون سفره قرار دهد.
همچنین از آن حضرت روایت شده است: «خوردن خرده های درون سفره، فقر را می برد و فرزند را زیاد می کند و درد پهلو را از بین می برد، هر که تکه نانی بیابد و بخورد، یک حسنه دارد و اگر آلوده باشد و آن را بشوید و بخورد هفتاد حسنه دارد.»
متأسفانه در جامعه امروز، بسیاری از مردم از این دستورها آگاهی ندارند و بدین علت، نان به راحتی، دور ریخته می شود. حضرت علی در بیان مواردی که به فقر منجر می شود به بی اعتنایی به تکه های نان اشاره کرده و می فرماید: «عشرون خصله تورث الفقر… اهانه الکسره من الخبز و…؛ بیست خصلت فقر می آورد…]یکی از آنها[ بی اعتنایی به تکه های نان است.
۷) صدقه دادن نان
از سخنان گهربار معصومین به دست می آید که یکی از بهترین صدقات، دادن نان به نیازمندان است. روزی پیامبر خدا(ص) در جمع اصحاب و یاران خود نشسته بود، که یک یهودی از نزدیکی حضرت و اصحابش عبور کرد و به حضرت بی ادبی نمود. آن حضرت به اصحاب فرمود: این مرد یهودی امروز به وسیله مار افعی کشته خواهد شد. عصر همان روز یهودی در حالی که مقداری هیزم با طناب بسته بود و آن ها را جهت فروش بر پشت خود حمل می کرد از مقابل حضرت گذشت. اصحاب با تعجب از علت زنده بودن یهودی پرسیدند. رسول خدا(ص) یهودی را به نزد خود خواند و به او فرمود: بار هیزم را زمین بگذار، همین که هیزم ها را زمین نهاد و طناب را باز کرد، افعی بزرگی را مشاهده نمودند. حضرت خطاب به او فرمود: امروز چه کار خیری انجام داده ای؟ گفت: کاری نکرده ام، مگر آن که دو عدد نان همراه خود داشتم؛ یکی از آنها را خوردم و دیگری را به فقیری که نان می خواست، دادم. حضرت به یهودی فرمود: تلک الکعه خلصتک من الافعی؛آن نان تو را از ]این[ افعی رهایی بخشید. در این هنگام، یهودی مسلمان شد.
ابوحمزه ثمالی می گوید: امام زین العابدین(ع) تعداد زیادی نان را برمی داشت و در دل شب بر پشت مبارکش می نهاد و به فقرای مدینه صدقه می داد و می فرمود: ان الصدقه فی ظلمه اللیل تطفئ غضب الرب؛صدقه پنهانی، غضب خداوند را فرو می نشاند. وقتی آن حضرت، رحلت فرمود در وقت تغسیل، دیدند که آثار کشیدن بار بر پشت مبارک آن حضرت، باقی است. از کیفیت آن پرسیدند، گفتند: «کیسه آرد را در شب برمی داشت و درحالی که بر دوش خود نهاده بود در کوچه های مدینه می گردید و پنهانی بین فقرا تقسیم می کرد.»
رسول خدا(ص) می فرماید: ان العبد لیتصدق بالکسره تربوا عندالله حتی تکون مثل احد؛به راستی بنده، تکه نانی صدقه می دهد ]گاه آن تکه نان[ همانند کوه احد نزد خدا بزرگ می شود.» خاتم انبیاء(ص) می فرماید: صدقه رغیف خیر من نسک مهزول؛صدقه دادن یک قرص نان، از قربانی ]گوسفند[ لاغر بهتر است. همچنین از آن حضرت سؤال شد: «ای رسول خدا! اگر کسی به علت ضعف یا بیماری و یا زنی که عذر شرعی دارد، نتواند ماه رجب را روزه بگیرد، چه عملی انجام دهد تا به پاداش هایی برسد که بشارت داده اید؟» ایشان فرمودند: در هر روز (از ماه رجب) یک قرص نان به نیازمندان بدهد، سوگند به آن خدایی که جان من در دست اوست، اگر او این صدقه را بدهد به تمام آن ثواب هایی که برشمردم، بلکه به افزون تر از آن خواهد رسید، و اگر تمام ساکنان آسمان ها و زمین گرد هم آیند تا میزان پاداش او را معین سازند، نخواهند توانست (حتی) به یک دهم از درجات و فضیلت های او در بهشت برسند.
خلاصه چنانچه گفته شد متأسفانه ارزان بودن، از بین رفتن فرهنگ مصرف اسلامی، و روحیه مصرف گرایی از یک سو و عدم نظارت جدی بر کار نانوایی ها باعث از بین رفتن بیش از حد این نعمت الهی شده است و نتیجه، آن شده است که بسیاری از تهیه کنندگان و مصرف کنندگان از فروش نان های غیرقابل مصرف، به خریداران نان خشک، درآمد بسیاری به دست آورند و حتی برخی مناطق کشور از ارزان بودن نان، سوءاستفاده کرده، برای حیوانات خود نان تازه تهیه نمایند. رویه کنونی، به عنوان مصداق بارز کفران نعمت و اسراف، ممکن است عواقب ناگواری را به دنبال داشته باشد؛ چنانچه قرآن کریم در آیه ۷ سوره ابراهیم می فرماید: (لئن شکرتم لازیدتکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید)؛ اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی (و کفران نعمت) نمایید، مجازاتم شدید است!
اما صادق(ع) می فرماید: من پس از غذا، انگشتان خود را با دهان خوب تمیز می کنم؛ ولی می ترسم خدمتکار گمان کند از پرخوری من است؛ ولی چنین نیست. واقعیت این است که (در زمان های قدیم) قومی معروف به اهل ]ثرثار[ زندگی می کردند که خداوند، نعمت را بر آنها تمام کرده بود. آنها از مغز گندم، نان سفید می پختند و آن قدر غرق در نعمت بودند که کودکان خود را با نان سفید ]خمیر[ تمیز می نمودند، تا آنجا که کوهی از آن نان های نجس پدید آمد. روزی مرد صالحی از آنجا عبور می کرد و دید زنی برای زدودن نجاست کودکش از نان به جای کهنه استفاده می کند. به او گفت: «وای بر شما! از خدایی بترسید که تغییر دادن نعمت شما برای او آسان است.» آن زن گفت: «گویا تو ما را از گرسنگی و قحطی می ترسانی؟! تا وقتی نهر ثرثار جریان دارد، از گرسنگی بیمی نداریم.» خداوند عزوجل از این کردار آنها به خشم آمد و نهر ثرثار را خشک کرد و بارانی بر آنها نبارید و زمین چیزی نرویاند. پس هر چه نان داشتند به مصرف رساندند. وقتی به گرسنگی دچار شدند، به آن نان های نجس هم محتاج شدند و آنها را میان خود با ترازو تقسیم کردند.
شاید برای برخی باور کردنی نباشد که در گذشته کسانی با خمیر یا نان چنین رفتاری می کرده اند، اما باید پذیرفت که گاه انسان چنان غرق در نعمت می شود که هر کفران نعمتی را انجام می دهد. نگاهی به مراکز جمع آوری نان خشک و انبوه نان خشک و گاه فاسد شده نشان می دهد چگونه وفور نعمت ما را نیز دچار غفلت نموده است. این غفلت سبب شده است میلیون ها تن نانی که مورد احترام همه اولیای الهی بود، به راحتی دور ریخته شود و صدها نفر از این طریق کسب درآمد نمایند. و عجیب تر آنکه کمترین نگرانی از این کفران نعمت مشاهده نشود. توجه به این نکته ضروری است که کفران نعمتی که در زمان کنونی اتفاق می افتد، به مراتب زشت تر و ناپسندتر از کار قوم ثرثار می باشد و همگان در پیامدهای ناگوار این بی توجهی شریک خواهند بود.
محمدمهدی فجری